دنبال کننده ها

۱۳۸۷/۰۱/۲۸


با درود به همه عزيزان و خوانندگان گرام:امروز و بار ديگر مي خواهم قدم اول را بر دارم؛يادم مي آيد درست از روز اول زندگي قدمهائي را خواسته و يا نا خواسته بر داشته ايم و تحت تاثير مو قعيتهاي مختلف زماني قدم در راههاي متفاوتي گذا شته ايم.از زماني که متولد شديم،به مدرسه رفتيم،ازدواج کرديم وزماني که براي گذران زندگي کار کرديم و .....واکنون فکر مي کنم تمامي موارد گفته شده به نوعي در مسير زندگي همگي ما قرارگرفته ، و اين بستگي به موقعيت و زمانهائي دارد که فرد با آن روبرو مي شود و بنا به افکار خويش در مورد آن موضوع تصميم قطعي وايده آل را مي گيرد.بنده حقير زماني که در کشور خود مشکلات فراوان را از نزديک لمس ميکردم نا خوداگاه در برابر هر مشکلي به نوعي هر چند کوچک و يا پنهاني مخالفت و مقاومت خود را ابراز ميکردم،هر چند که تحت فشارهاي وارد شده از طرف ارگانهاي مختلف مجبور بودم قدم بر داشته شده را در نيمه راه رها کنم،ولي حال مي توانم در آرامش خيال و با داشتن دموکراسي کامل سخن بر زبان آورده و مطالب خويش را بيان نمايم.هميشه از خود سوال کردم که قدم اول چيست؟ وکجا بايد آن را بر داشت؟آيا قدم اول ما براي داشتن يک دموکراسي کامل است؟آيا قدم اول ما براي مبارزه با اعدام افراد بي گناه و يا گناهکار است؟آيا قدم اول ما براي دفاع از حقوق زنان داخل کشور است؟آيا قدم اول ما براي قانومند کردن يک کشور بي قانون است؟و آياههاي ديگري که در ذهن من ويا همه افراد ديگر نقش ميبندد، پس از کجا بايد شروع کنيم وچطور بايد شروع کنيم؟اين سوال از همه کسانيست که به ناچار ترک وطن کرده اند،آيا تا به حال شده است که لحظه اي را به عمق دروني خود بيانديشيم و بدانيم به چه دليل ترک وطن کرده ايم و در غربت به سر مي بريم.فکر مي کنم اولين نکته اي که از ذهن هر شخص ميگذرد اين است که در کشور ما نه قانوني وجود دارد ،نه دموکراسي،و حتي مي توان گفت کوچکترين روزنه هاي زندگي نيز از بين رفته است.کشور ما نه تنها ديگر از لحاظ تکنولوژي رو به پيشرفت نيست بلکه از لحاظ حقارت از ديگر کشورها در حال پيشي گرفتن مي باشد.روزي که در کشور به ظاهر قانومند با قانون روبرو شدم فکر مي کردم که قانون مشکل گشاي تمامي مشکلات است، اما غافل از اينکه قانون ما در موقعيتهاي مختلف دست خوش تحولات خاص خود مي شود،قانون نوشته شده هميشه به ضرر افراد عامه جامعه بوده و هست،اما هر جائي که افراد بالائي با مشکل روبرو شوند قانون شامل بند و تبصره و ماده مي شود.اما براي افراد عامه اين قانون هميشه داراي تبصره اشد مجازات مي باشد، و نه کمتر.آري اگر پسر فلان آقا مشروب بنوشد نه دفعات آن شمرده مي شود ونه ....اما اگر پسر جوان ديگري در فلان گوشه کشور مشروب بنوشد دفعات آن را شمارش نموده و او را به مجازات اعدام محکوم مي نمايند.پس چه بايد کرد اين قانون کدام قانون است؟پس قدمي ديگر بايد بر داشت و به راستي آن چيست؟اين بار سد مقابل روي ما قانون است، که براي هر شکل و سيرتي قانوني خاص وضع مي شود،پس به کجا بايد رفت؟آري با اين قانون وبا اين دموکراسي ديري نخواهد پائيد که ما به قهقرا رهنمون خواهيم شد.چرا اگر جوانان ما شرب خمر بکنند،جرم است و مجازات آن اعدام؛در حاليکه اگر جوانان از مواد کشنده مخدر استفاده کنند جرمي مرتکب نشده و حداکثر آنها را به يک هفته استراحت در بازداشتگاه محکوم مي کنند.اين بر کدام رويه قضائي نوشته شده وچرا وچطور؟؟؟فردي در آن گوشه دنيا تجاوز به عنف کرده و جرم محسوب مي شود،و براي او مجازاتي در نظر گرفته مي شود،درست در نقطه مقابل در کشور به ظاهر اسلامي همين اتفاق رخ مي دهد،در جائي فرد از قانون طبقه پائين استفاده مي کند و براي او مجازات اعدام در نظر مي گيرند،و فردي ديگر که از طبقات ديگر مي باشد و از نوعي ديگر قانون استفاده مينمايدنه تنها براي او مجازات در نطر گرفته نمي شود بلکه افرادي را که با او برخورد کرده اند مورد خطاب قرار مي دهند و براي آناناشد مجازات را در نظر مي گيرند.پس ما کجائيم و قانون ما چيست؟حال سوالم از شما عزيزان اينست که قدم اول چيست؟ و از کجا بايد شروع کرد؟به نظر مي آيد براي به دست آوردن تمامي مواردي که از دست داده ايم و براي از بين بردن تمامي تبعيضات ابتدا در قدم اول بايد به دموکراسي رسيد.تا حداقل مادران،پدران و.....تمامي دوستان ما که در آن کشور خو يشتن داري مي کنند روزي بتوانند تمامي حقوق از دست رفته خود را بدست آورند.به اميد روزي که فعاليتهاي فعالان ومبارزان سياسي چه در داخل و چه در خارج از کشور به بار بنشيند و ثمره اين درخت تنومند ميوه دموکراسي باشد

هیچ نظری موجود نیست: