کودکان خيابانی قربانيان رشد اقتصادی، جنگ، فقر، فقدان ارزشهای سنتی، خشونتهای خانوادگی، سوء استفادههای جنسی و روحی هستند. هر کودک خيابانی برای بودن در خيابان، دليل خاص و قانع کنندهای دارد • جامعه معمولاً کودکان خيابانی را به عنوان کودکان مشکلداری که برای جامعه دردسرساز هستند، تلقی میکند. به طور کلی مردم فکر میکنند کودکان خيابانی خشن و غيرقابل کنترل هستند. با مشکل مواد مخدر روبرو هستند و به باندهای تروريستی و شورشی ملحق میشوند. در واقع هيچ کس با اين قربانيان که محصول نابسامانی اجتماع و سيستم هستند همدلی و احساس نزديکی نمیکند. اين نگرش منفی ريشه در ناتوانی جامعه در مراقبت از اعضای خود دارد. هوشنگ شريعتی مقدمه: کودکان خيابانی قربانيان رشد اقتصادی، جنگ، فقر، فقدان ارزشهای سنتی، خشونتهای خانوادگی، سوء استفادههای جنسی و روحی هستند. هر کودک خيابانی برای بودن در خيابان، دليل خاص و قانع کنندهای دارد. در حاليکه برخی کودکان به خاطر هيجان، لذت و آزادی به خيابان روی میآورند اما شمار قابل توجهی از آنان صرفاً به اين دليل که هيچ پناهی ندارند، به خيابان روی میآورند. در بسياری از کشورها کودکان خيابانی به افرادی اطلاق میگردد که صرفاً به خاطر بقا به فعاليت میپردازند. برای مثال دست فروشان، باندهای خيابانی (اوباش) و نوجوانان فاحشه. آنچه مسلم است کودکان خيابانی با فقر گريبانگيرند، لذا تمام نيازها و مشکلات آنان نتيجهی تلاش و خواهش آنها در رفع نيازهای اساسی برای بقاست. کودکان خيابانی برای فراهم ساختن امکانات اساسی از قبيل غذا، سرپناه، بهداشت و پوشاک از تنگناهای ژرفی میگذرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر